یگانه و یکتا یگانه و یکتا ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

تمشک های مامان و بابا

سلام سلام

سلام عزیزانم خوبین   دخترهای قند عسلم امروز 3 شنبه هست 4 مهر حدود 23 روز دیگه مونده تا همدیگر رو ببینیم و بیایین توی بغل مامانی دیروز رفتم بهداشت صدای قلبتون خوب بود ولی یکتا مامان صدای قلبش خیلی دور بود نمی دونم چه حالتی خوابیدی مامان جون که اینقدر صدای قلب از ته چاه می یومد خیلی ترسیده بودم ولی خانم ماما گفت مشکلی نداره خوب می زنه فقط معلوم نیست چطور خوابیده که صداش انجوری هست باز شنبه دکتر خودم می رم که خوب چکتون کنه از دیشب هم خوابهای بدی می بینیم صبح خیلی خواب بدی دیدم که باباجونی سریع بیدارم کرد و وقتی دیدم خوابه خیالم راحت شد و دیگه نخوابیدم ترسیدم بازم خواب بد ببینیم این روزهای اخر خیلی استرس دارم عسلهای مامان خیلی سور...
18 مهر 1391

عسلهای مامان چرا کم لگد می زنین

سلام فرشته های قشنگ مامان امروز اول مهر هست و تابستون گرم تموم شد چقدر این تابستون برای مامانی سخت بود خیلی گرمم میشد و گاهی به حد انفجار می رسیدم و شکر خدا دومین فصل خوب خدا رو هم پشت سرگذاشتیم عسلهای مامان از امروز رفتین توی 9 ماه هفته 36  هورااااااااااااا 8 ماه تموم شد الهی قربونتون برم بوووووووووووووووووووو وس چیزی نمونده تا بیایین توی بغل مامانی روزها برام هی داره سختر میشه و دردهام هم بیشتر ولی همه رو تحمل می کنم به خاطر شما فرشته های قشنگم چند روزی هست کم تکون می خورین البته یکتا کمتر خیلی نگرانم فقط براتون دعا می کنم که سالم وسلامت باشین و سرموقعه بیایین توی بغل مامانی عسلهای مامان فرشته های من بعضی وقتها نمی دونم...
1 مهر 1391
1